پیک سحر

پیک سحر

طلبه ای هستم اهل زنجان
روزگارم مانند همه
.....
ضمنا
این وبلاگ ادامه ای است برای وبلاگ
بنده نامه
http://bandehnameh.blogfa.com/
.....
ارادتمندتان
نقی یارمحمدی
bahar1435@mihanmail.ir


                               جملاتی زیبا و کلیدی از استاد شهید بهشتی ره


* هر انسانی اگر بپرسد که من برای چه به دنیا آمده ام ؟ می گویم : برای تلاش پرنبرد و پر رنج در راه تکامل خویشتن و انسانیّت.


* ای انسانی که همیشه آنقدر سیری که اصلا گرسنگی را درک نمی کنی ، تو انسان نیستی.


* آزادی از دیدگاه اسلام ، در درجه اوّل ، آزادشدن انسان از بندگی است .


* بالاترین خدمت به جامعه انسان ها و محکم ترین و استوارترین پایه برای زندگی کردن انسان ها این است که اندیشیدن را به آنها بیاموزیم.


* شهادت در راه آرمان الهی ، معشوق ماست . آیا شنیده ای عاشقی را از معشوق بترسانند ؟


* من ، ذره ای در عمرم از مرگ نترسیدم و تعجب می کنم که یک مسلمانی از مرگ بترسد .


* انتقاد از خویشتن را جزء برنامه های خود قرار دهید .


* من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شیرین منافقانه ترجیح می دهم .


* هنر تعالی بخش ، هنری که کمک کند به انسان تا از زباله دان زندگی منحصر در مصرف اوج بگیرد ، بالا بیاید و معراج انسانیت را با سرعت بیشتر درنوردد.این هنر ، هنر اسلامی است .


* تقوا یعنی ضدغفلت و بی خبری " ذکر ، یاد . تقوا یعنی من انسان همواره خود را در حضور خدا می یابم و با یاد خدا زنده ام .


* پاسخ قطعی به مسایل روز ، یکی دیگر از عوامل موفقیت نهضت است.رسول اکرم از اول تا آخرنهضت ، همیشه به سوالات ، جواب قطعی ، قانع کننده و روشن می داد و این جزو عوامل موفقیت نهضت اسلام است


از کتاب هم حسینی بود هم بهشتی. مهدی آقایی



  • یارمحمدی

     


                                              آی پول زبان بسته بیت المال


تو را چه شده است ؟!

چه زیاد با بچه های بالا می گردی ؟!

با بازیگرها با فوتبالیست ها...

جیب  بعضی ها پر است از تو ؟! آن هم سه هزار میلیارد ؟!

پیرمردی را دیدم شباهنگام، ساده کارگری بود.کنار دیواری ایستاده بود و گریه می کرد.

پرسیدم چرا به منزلت نمی روی؟! گفت دل رفتن ندارم .امروز کاری نتوانستم پیدا کنم و بچه ام

مریض افتاده در بیمارستان...اشکهایش را از من می دزدید

و قصه پر غصه نداری...

 آی پول زبان بسته !

زبان باز کن !

میفهمی گریه یک مرد برای نداری یعنی چه ؟!

میفهمی شرمگین رفتن به منزل و یا نتوانستن و نرفتن یعنی چه ؟!

....

کاش سری هم به کوچه فقرا بزنی ...



  • یارمحمدی


                                          چند پیشنهاد برای غذای خانواده


1 - سعی کنیم تا حد توان تمام وعده های غذایی را اعضای خانواده کنار هم و باهم غذا بخورند.اگر به دلیل شیفت کاری و ... امکان همه حضوردرهمه وعده ها نیست ، حداقل یک وعده را همه خانواده حضور داشته باشند.

2- موقع غذا خوردن اگر برنامه مهمی در تلویزیون نیست ( که معمولا هم نیست !) نگاه کردن و گوش دادن به تلویزیون و رادیو و موسیقی و ... ممنوع. تمرکزتان را به غذا بدهید و اثر غذا را ازبین نبرید!

3_ نگاهی هم به آداب غذاخوردن اسلامی داشته باشیم.مثلا اول سفره بسم الله و دعای سفره و ...( شماهم دیده اید که خانواده های مسیحی چطور اول غذا در فیلمها ! دسته جمعی دعا میکنند)بگذاریم فرزندان بدانند که غذا نه فقط حاصل زحمت پدر خانواده بلکه نعمتی از نعمتهای خداست که خدا به خاطر محبتی که به خانواده دارد در دستهای پدر گذاشته است. ( برای این مهم ، دعای سفره را که چند کلمه بیشتر نیست برای فرزندان ترجمه کنیم )

4-حتما این حدیث را دیده اید که مومن به میل خانواده غذا میخورد : یعنی هرچی آماده کرده اند را می خورد !، غُر نمی زند!!! و هر بار گیر و ایراد جدیدی نمی گیرد ! .( البته برای راحت شدن از دست غذاهای مصنوعی مثل سوسیس و کالباس و ... شاید نیاز باشد که غُر زده شود ! )

5_استفاده از طب سنتی و سالم سازی غذاها را هم ( طبیعتا تا جایی که شرایطش هست ) فراموش نکنیم . برای نمونه به این کتاب هم نگاهی داشته باشید. طب ایرانی،تغذیه = محمد عزیزخانی

6- تشکر از مادر خانواده بعد از تشکر از خدا هم فراموش نشود .

7- سنّتهای خوبی را قدیمی ها به فرزندان یاد می دادند مثل : عدم درازکردن پا و خوابیدن ! کنار سفره ، بوسیدن نان و احترام به نعمتهای خدا ، خوردن ریزه های نان سفره ، خوردن همه غذا، دور نریختن اضافه غذا و دادن آن به حیوانات و پرنده ها و ...


********************************************

* پیامبرمهربانمان صلی الله علیه و آله :

المومن یاکل بشهوة اهله ، المنافق یاکل اهله بشهوته

 انسان با ایمان به میل و رغبت خانواده اش غذا میخورد ، ولی منافق ،میل و رغبت خودرا به خانواده اش تحمیل می کند و خانواده اش به میل منافق غذا می خورند .


  • یارمحمدی



                          چرا بعضی از علما کمتر در هیئات مذهبی حضور دارند ؟


تا حالا چندین بار ازسوی جوانان هیئتی با این سوال مواجه شده ام که چرا بعضی از طلاب و روحانیون کمتر به صورت هفتگی و منظم درهیات عزاداری حاضرمیشوند؟(چه به عنوان مستمع و چه به عنوان سخنران و ...). در مورد موضوع ارتباط طلاب و علما با هیئات نظرات متفاوتی وجود دارد که از منظرهای مختلفی نگاه شده است .به نظرم در رابطه با این بحث چند نکته را میشود بیان کرد:

1-طلاب سطح پایین:بعضی از اساتید گرانقدر اصلا به هیات رفتن را برای طلاب سطوح پایین مجاز نمیدانند. و آنرا مانعی در سلوک طلبگی می دانند.این عزیزان براین باورند که هویت طلبگی با هویت هیاتی بودن در تعارض است و طلبه ای که برنامه های معنوی ثابتی همچون نمازشب و نمازهای جماعت و قرائت قرآن و ... در برنامه روزانه خود دارد دیگر نیازی نیست به هیئات مراجعه کند.خصوصا دراین سالها چون بامنش خاصی ازبعضی هیات ها مواجه بوده اند (مانند دیرخوابیدن بعدازهیات و شب وروز مداحی گوش دادن و مداحان را الگو قرار دادن و ...) معمولا طلاب سطوح پایین را منع میکنند.حداقل تا سن شکل گیری شخصیت و هویت طلبگی پایدار ، چندان ورود به این نوع فعالیتهای اجتماعی را صحیح نمی دانند.(البته در اینجا هیاتی شدن با شرکت در روضه اهلبیت متفاوت است و علما برتوسل و اشک بر اباعبدالله توجه ویژه ای دارند)

2-طلاب سطوح بالا : برخی از طلاب بالاتر هم  گاها در برخی محافل شرکت میکنند ولی به دلیل مشغله های زیاد علمی و ... کمتر فرصت پیدا میکنند.و بعضی ها هم هرچند تمایل به ایفای نقش در هیئات دارند ولی براین باورند که فرهنگ و فضای غیر منطقی ای از سوی برخی مداحان و هیئات در کنار گذاشتن عالمان شکل گرفته است که حضور خود را بی ثمر و یا حداقل با مانع میبینند.

* فارغ از این بحث به نظر میرسد که نوعی از هیئت زده گی در برخی طلاب به وجود آمده که با سبک زندگی طلبگی نمی خواند. و مانع رشد همه جانبه اینان شده است.
* البته در بعضی از هیئات عزاداری هم درخواست و تمایل خوبی برای حضور هدفمند طلبه ها وجود دارد که به نظرم طلاب سطوح بالا و روحانیون میبایست از این فرصت برای انتقال معارف استفاده کنند.

*********************************

* خاطراتی از استاد عزیز آیت الله محمدتقی خاتمی زنجانی که دوست خوبمون آقای بیات نوشته اند . در اینجا




  • یارمحمدی


                                          


                                               کمی هم آرام تر !


... به مناسبتی ، هنگام نمازمغرب و عشا درمحضرمبارک رهبر انقلاب بودیم که ایشان بعد ازنماز،اظهارلطف و تفقدی فرمودند و وقتی جلو رفتم ، چند کلمه گفتند وبعد از مقدمه چینی دقیقی ، تاکیدکردندکه نقدوبیان آزادانه مسائل ،خصوصا درقالب طنز ،خوب است، اما مراقب باشید که ارکان انقلاب لطمه نخورند وآن وقت ازآقای هاشمی رفسنجانی(و بزرگوار دیگری که همان روزها از ایشان هم نوشته بودم) نام بردند و گفتند (( این ها ارکان انقلاب هستند و باید ملاحظه کنید ))...

کتاب باید رفت : حجت الاسلام و المسلمین محمدرضازائری ص 154


* لطفا این مطلب را با چشم سیاسی نگاه نکنید و دلیل حمایت ازفلان جناح و گروه نگیرید.ضمنا تفسیر به رای هم نفرمایید.مطلب شفاف است!


* به نظرم در مورد شخصیتهایی این چنینی که زحمات بسیاری را کشیده اند می توان انتقادکرد.انتقاد ازاندیشه و سلوک اجتماعی و نوع دولتداری و ...ولی آشکار است که انتقاد فاصله ای مشخص با تخریب دارد.قرار نیست این چنین بزرگانی را دربست و صددرصد قبول کرد ولی مطمئنا قرار هم نیست که خود را به تغافل زد و چشم برهمه خوبی هایشان بست !


*اینطور که بعضی از آقایان و گروهها ریشه السابقون و مجاهدون را می زنند و در صدد تقلیل دوستان و تکثیر غیر خودی ها ! هستند ، بعید میدانم چند سال بعد جوانان و نوجوانان این مملکت کسی را با این صفت بیابند که فلانی هم آدم خوبی ست !


*الغرض شاید یکی از بهترین کارهای دشمن شاد کن ! محدودکردن دایره دوستان در چشم مردم باشد!!!



  • یارمحمدی


بسم الله الرحمن الرحیم


این وبلاگ ادامه ,وبلاگ قبلی ام است.

وبلاگ بنده نامه

دفتری از نوشته های کم و زیاد

باشد که مقبول افتد


                                                              ******************************

  • یارمحمدی